از هنگامی که علوم مدیریت و اقتصاد از دانشگاههای علوم انسانی به دانشگاههای فنی و مهندسی مهاجرت کردند ، مفاهیم علوم اجتماعی ، انسانی ، رفتاری و عاطفی در این رشته ها کم رنگ تر شده و بیشتر جنبه مکانیکی و صفر و یک بخود گرفته و اثربخشی آنها در تحولات رشد و توسعه کمتر شد
نتیجه این کار تولید مدیرانی خودشیفته ای است که همه انسان ها را در راستای اهداف خود بصورت چرخ دنده می بینند.و متاسفانه این همان برگشت به مدیریت علمی فردریک تیلور در سال 1890 است که انسان را مکانیکی فاقد هرگونه احساسات می دانست